کد مطلب:280059 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:560

بشارت وجود حضرت قائم و مدت حکومت حضرت
(كشف النعمة ج 2 ص 473):

قال رسول الله (ص): لو لم یبق من الدنیا الا لیلة: لملك فیها رجل من اهل بیتی (ع).

رسول اكرم (ص) فرمود: اگر از عمر دنیا باقی نماند مگر یك شب البته مردی از اهل بیت (ع) من مالك و حاكم دنیا شود.

(یوم الخلاص ص 377، بحار ج 52 ص 391، منتخب الاثر ص 483):

عن الصادق (ع) قال: ان المومن فی زمان القائم و هو بالمشرق لیری اخاه الذی فی المغرب، و كذا الذی فی المغرب یری اخاه الذی بالمشرق.

امام صادق (ع) فرمود: همانا مؤمن در زمان قائم (ع) اگر در مشرق باشد برادر خود را در مغرب می بیند و همچنین كسی كه در مغرب باشد برادر خود را در مشرق مشاهده نماید.

(یوم الخلاص ص 386):

قال الصادق (ع): اعلموا ان الله یحیی الارض بعد موتها، كفر اهلها، فیحیهما الله بالقائم.

امام صادق (ع) فرمود: بدانید كه خدا زمین را پس از مردنش یعنی كفر ساكنان - زنده



[ صفحه 223]



می كند و خدا آنرا با دست قائم (ع) زنده فرماید.

(یوم الخلاص ص 387):

قال الصادق (ع): اذا قام القائم (ع) جاء بامر جدید، كما دعا رسول الله (ص) فی بدء الاسلام الی امر جدید.

امام صادق (ع) فرمود: هنگامی كه قائم (ع)قیام كند امر تازه و جدیدی آورد همچنانكه رسول خدا (ص)در آغاز اسلام دعوت فرمود.

(یوم الخلاص ص 388):

قال الصادق (ع): ان قائمنا اذا قام، اشرقت الارض بنور ربها، و استغنی الناس.

امام صادق (ع) فرمود: همانا قائم ما (ع) چون قیام فرماید زمین بنور پروردگارش درخشان گردد و مردم بی نیاز شوند.

(اثبات الهداة ج 3 ص 466، كمال الدین و تمام النعمة ص 338، كشف النعمة ج 2 ص 522):

عن الحسین (ع) قال: فی القائم منا سنن من الانبیاء، سنة من نوح (ع) و سنة من ابراهیم و سنة من موسی (ع)، و سنة من عیسی (ع)، و سنة من ایوب (ع)، و سنة من محمد (ص)، فاما من نوح (ع) فطول العمر و اما من ابراهیم فخفاء الولادة و اعتزال الناس، و اما من موسی فالخوف و الغیبة، و اما من عیسی (ع) فاختلاف الناس فیه، و اما من ایوب فالفرج بعد البلوی، واما من محمد (ص) فالخروج بالسیف.

حضرت سیدالشهداء امام حسین (ع) فرمود: در قائم ما (ع) سنتهائی از پیغمبران موجود است: سنتی از نوح (ع) و سنتی از ابراهیم (ع) و سنتی از موسی (ع) و سنتی از عیسی (ع) و سنتی از ایوب (ع) و سنتی از محمد (ع) اما از نوح (ع) طول عمر و از ابراهیم (ع) پنهان بودن ولادت و عزلت گزینی از مردم و از موسی (ع) ترس و غائب بودن و از عیسی (ع) اختلاف مردم درباره ی او و از ایوب (ع) فرج بعد از گرفتاری و اما از محمد (ص) با شمشیر خروج كردن.

(عقدالدرر ص 226):

عن عبدالله بن عطاء، قال: قلت لابی جعفر (ع) اخبرنی عن القائم (ع) قال: و الله ما هو انا ولا الذی تمدون الیه اعناقكم و لا یعرف و لا یؤبه له قلت: بما یسیر؟ قال: بما سار به رسول الله (ص).



[ صفحه 224]



بنقل از عبدالله بن عطاء گفت: به حضرت امام باقر (ع) عرض كردم: مرا از حضرت قائم (ع)باخبر كن فرمود: بخدا قسم آن قائم من نیستم و نه كسی كه شما برای او گردن می كشید و او شناخته نمی شود عرض كردم روش او چیست؟ فرمود: روش رسول اكرم (ص) را دارد.

(منتخب الاثر ص 289):

عن ابیعبدالله (ع) قال: یقوم القائم (ع) و لیس لاحد فی عنقه عقد و لا عهد و لا بیعة.

حضرت امام صادق (ع) فرمود: قائم (ع) قیام می كند در حالی كه كسی بر گردن او عهد و عقد و بیعتی ندارد.

(منتخب الاثر ص 289):

عن ابیعبدالله (ع) انه قال: یقوم القائم و لیس فی عنقه بیعه لاحد.

امام صادق (ع) فرمود: قائم (ع) قیام می كند در حالی كه بر گردن او بیعتی برای كسی نیست.

(منتخب الاثر ص 289):

قال امیر المؤمنین (ع): صاحب هذا الامر لیس لاحد فی عنقه عهد، و لا عقد و لا ذمة.

امیرالمؤمنین (ع) فرمود: بر صاحب الامر (ع) كسی حق عهد و عقد و بیعتی ندارد.

(منتخب الاثر ص 294):

عن زین العابدین (ع) و عن الباقر قال: ان الاسلام قد یظهره الله علی جمیع الادیان عند قیام القائم (ع).

حضرت امام زین العابدین (ع) و حضرت امام باقر (ع) فرمودند: همانا بهنگام قیام قائم (ع) خدا اسلام را بر همه ادیان پیروز می كند.

(منتخب الاثر ص 294):

عن ابی بصیر عن جعفر الصادق (ع) قال: عند قیام القائم (ع) یفرح المؤمنون بنصرالله.

بنقل از ابی بصیر (ره) از امام صادق (ع) فرمود: بهنگام قیام قائم (ع) مؤمنین به نصرت



[ صفحه 225]



خدا خشنود می شوند.

(نورالثقلین ج 4 ص 86):

ابی بصیر عن ابیعبدالله (ع) انه قال عن القائم (ع): ما یخرج الا فی اولی قوة و ما یكون اولوا قوة الا عشرة الاف.

بنقل از ابی بصیر از امام صادق (ع) كه درباره ی قائم (ع) می فرمود: خروج نمی كند مگر در صاحبان قوت و نیرو و صاحبان نیرو ده هزار تن می باشند.

(بحار ج 52 ص 95):

عن جمیل بن صالح، عن ابیعبدالله (ع) قال: یبعث القائم و لیس فی عنقه لاحد بیعة.

بنقل از جمیل بن دراج از امام صادق (ع) فرمود: قائم (ع) قیام می كند در حالی كه كسی حق بیعت بر او ندارد.

(عیون اخبار الرضا (ع) ج 1 ص 46):

عن جابربن عبدالله الانصاری، قال: دخلت علی فاطمة بنت رسول الله (ص) و قدامها لوح یكاد ضوئه یغشی الأبصار و فیه اثنا عشر اسما ثلثة فی ظاهره و ثلثة فی باطنه و ثلثة اسماء فی اخره و ثلثة اسماء فی طرفه فعددته فاذا هی اثنا عشر، قلت: اسماء من هؤلاء؟ قالت: هذه اسماء الأوصیاء اولهم ابن عمی و احد عشر من ولدی اخرهم القائم؟ قال جابر: فرأیت فیه محمدا محمدا فی ثلثة مواضع و علیا علیا علیا علیا فی اربعة مواضع.

بنقل از جابر بن عبدالله انصاری (رض) گفت: بخدمت حضرت فاطمه زهرا(ع) دختر رسول اكرم (ص) رسیدم روبروی حضرت لوحی دیدم كه نورش چشمها را خیره می ساخت و در آن دوازده اسم بود سه اسم در ظاهر و سه اسم در باطن و سه اسم در آخر و سه اسم در كنارش چون شماره كردم دوازده اسم بود. عرض كردم: این اسمهای چه كسانی است؟ فرمود: اسامی اوصیاء می باشد اولشان پسرعم (ع) من و یازده فرزند من (ع) آخرشان قائم (ع) است. جابر گفت: دیدم نام محمد (ص) و محمد (ص) و محمد(ص) و محمد (ص) در سه جا و علی (ع) و علی (ع) و علی (ع) و علی (ع) در چهار جا.



[ صفحه 226]



(كمال الدین و تمام النعمة ج 378، عیون اخبار الرضا ج 1 ص 48):

عن الشعبی عن عمه قیس بن عبدالله، قال: كنا جلوسا فی حلقة فیها عبدالله بن مسعود فجاء اعرابی: فقال: ایكم عبدالله بن مسعود؟ فقال عبدالله، انا عبدالله بن مسعود، قال: هل حدثكم نبیكم (ص) كم یكون بعده من الخلفاء؟ قال: نعم، اثنا عشر عدة ثقباء بنی اسرائیل.

شعبی از عمویش قیس ابن عبدالله گوید: ما در جمعی با عبدالله بن مسعود ره نشسته بودیم مرد اعرابی رسید و گفت: كدام یك از شما عبدالله بن مسعود است؟ عبدالله گفت: من می باشم. اعرابی گفت: پیغمبر شما به شما خبر داد كه خلفای پس از او چند تن می باشند؟ عبدالله گفت: آری خبر داده كه دوازده نفرند بشماره ی نقیبان بنی اسرائیل.

(عیون اخبار الرضا ج 1 ص 69):

عن ابی بصیر، عن ابیعبدالله (ع) قال: سمعته یقول: منا اثنا عشر مهدیا، مضی ستة و بقی ستة، و یصنع الله فی السادس ما احب.

بنقل از ابی بصیر گفت: از امام صادق (ع) شنیدم می فرمود: از ما دوازده مهدی خواهد بود شش مهدی (ع) گذاشته اند و شش مهدی (ع) باقی است خدا در مهدی (ع) ششمین باقی هرگونه كه دوست می دارد رفتار فرماید.

(اصول الكافی ج 1 ص 538):

عن الحسن بن میاح عن ابیه قال: قال لی ابوعبدالله (ع): یا میاح درهم یوصل به الامام اعظم و زنا من احد.

بنقل از حسن به میاح از پدرش گفت: حضرت امام صادق (ع) به من فرمود: ای میاح یك درهم اگر بدست امام (ع) برسد و زنش از كوه احد بزرگتر باشد.

(اصول الكافی ج 1 ص 326):

عن عبدالله بن محمد الاصفهانی قال: قال ابوالحسن (ع): صاحبكم بعدی الذی یصلی علی، قال: ولم نعرف ابامحمد (ص) قبل ذلك قال: فخرج ابومحمد فصلی علیه.

بنقل از عبدالله بن محمد اصفهانی گفت: حضرت امام هادی (ع) فرمود: امام پس از



[ صفحه 227]



من كسی باشد كه بر جنازه ام نماز بگذارد و ما حضرت امام ابومحمد حسن عسكری (ع) را پیش از آن نمی شناختیم گوید: پس امام عسكری (ع) بیرون آمد بر امام هادی (ع) نماز گذارد.

(اصول الكافی ج 1 ص 326):

عن علی بن جعفر (ع) قال: كنت حاضرا اباالحسن (ع) لما توفی ابنه محمد فقال للحسن: یا بنی احدث لله شكرا فقد احدث فیك امرا.

بنقل از علی بن جعفر گفت: من در خدمت امام هادی (ع) حضور داشتم هنگامی پسرش محمد (ع) رحلت كرد امام (ع) به فرزندش امام حسن عسكری (ع) فرمود: ای پسر جانم شكر خدا كن كه امر ولایت را به تو واگذار فرمود.

(اصول الكافی ج 1 ص 326):

عن احمد بن محمد بن عبدالله بن مروان الانباری قال: كنت حاضرا عند (مضی) ابی جعفر محمد بن علی (ع) فجاء ابوالحسن (ع) فوضع له كرسی فجلس علیه، و حوله اهل بیته، و ابومحمد قائم فی ناحیة فلما فرغ من امر ابی جعفر التفت الی ابی محمد (ع) فقال: یا بنی احدث لله تبارك و تعالی شكرا فقد احدث فیك امرا.

بنقل از احمد بن محمد بن عبدالله بن مروان انباری گفت: بهنگام رحلت حضرت امام ابوجعفر محمد بن علی الجواد (ع) حاضر بودم كه امام هادی (ع) آمدند و برای حضرت صندلی گذاشتند و بر آن جلوس فرمود و اهل بیتش (ع) در اطراف حضرت بودند و امام حسن عسكری (ع) در گوشه ای ایستاده بود چون امام هادی (ع) از كارهای امام جواد (ع) فراغت جست به امام عسكری (ع) توجه كرد و فرمود: ای پسر جانم برای خدای تبارك و تعالی شكر كن كه امر ولایت را بر تو مقرر داشت.

(اصول الكافی ج 1 ص 328):

عن محمد بن علی بن بلال قال: خرج الی من ابی محمد قبل مضیه بسنتین یخبرنی بالخلف من بعده، ثم خرج الی من قبل مضیه بثلاثة ایام یخبرنی بالخلف من بعده.

بنقل از محمد بن علی بن بلال گفت: حضرت امام حسن عسكری (ع) دو سال پیش از شهادتش نامه به من نوشت و خبر از جانشین پس از خود را داد. سپس سه روز قبل از



[ صفحه 228]



شهادت خود نیز با فرستادن نامه مرا از جانشین خود باخبر ساخت.

(اثبات الهداة ج 3 ص 328 بحار ج 51 ص 161، اصول الكافی ج 1 ص 328، كشف النعمة ج 2 ص 449):

عن احمد بن اسحاق، عن ابی هاشم الجعفری قال: قلت لابی محمد (ص): جلالتك تمنعنی من مسألتك، فتاذن ان اسألك؟ فقال: سل قلت: یا سیدی هل لك ولد؟ فقال: نعم، فقلت: فان حدث بك حدث فأین اسأل عنه؟ قال: بالمدینة.

بنقل از احمد بن اسحق از ابی هاشم جعفری گفت: به امام عسكری (ع) عرض كردم جلالت شما مانع است كه چیزی بپرسم آیا اجازه پرسیدن می دهید؟ فرمود: بپرس. عرض كردم: ای سید و مولای من آیا شما فرزندی دارید؟ فرمود: آری عرض كردم: اگر حادثه ای پیش آید در كجا از او بپرسم؟ فرمود: در مدینه منوره.

(اصول الكافی ج 1 ص 328):

عن جعفر بن محمد الكوفی عن جعفر بن محمد المكفوف عن عمر و الاهوازی قال: ارانی ابومحمد ابنه و قال: هذا صاحبكم من بعدی.

بنقل از جعفر بن محمد كوفی از جعفر بن محمد مكفوف «نابینا» از عمر و اهوازی گفت: امام عسكری (ع) فرزند خود را بمن نشان داد و فرمود: این امام شما پس از من است.

(اثبات الهداة ج 3 ص 441، اصول الكافی ج 1 ص 329):

الحسین بن محمد الاشعری عن معلی بن محمد عن احمد بن محمد بن عبدالله قال: خرج عن ابی محمد (ع) حین قتل الزبیری لعنه الله هذا جزاء من اجترا علی الله فی اولیائه یزعم انه یقتلنی و لیس لی عقب فكیف رأی قدرة الله فیه؟ و ولد له ولد سماه «م ح م د» فی سنة ست و خمسین و مائتین.

بنقل از حسین محمد اشعری از معلی بن محمد از احمد بن محمد بن عبدالله گفت: از حضرت امام حسن عسكری (ع) بهنگامی كه زیبری لعنة الله كشته شد نامه ای رسید: این است كیفر كسی درباره ی اولیاء خدا بر خدا جرئت ورزد گمان داشت كه مرا می كشد متصور اینكه من فرزندی ندارم پس چگونه دید قدرت خدا را در این امر در حالی كه فرزندی برای امام علیه السلام متولد شد كه حضرت او را «م ح م د» نام نهاد.



[ صفحه 229]



در سال دویست و پنجاه و شش.

(بحار ج 51 ص 31، اصول الكافی ج 1 ص 333):

عن محمد بن احمد العلوی عن داود بن القاسم الجعفری قال: سمعت اباالحسن العسكری (ع) یقول: الخلف من بعدی الحسن فكیف لكم بالخلف من بعد الخلف؟ فقلت: ولم جعلنی الله فداك؟ قال: انكم لا ترون شخصه و لا یحل لكم ذكره باسمه فقلت: فكیف نذكره؟ فقال: قولوا: الحجة من آل محمد صلوات الله علیه و سلامه.

بنقل از محمد بن احمد علوی از داود بن قاسم جعفری گفت: از حضرت امام هادی (ع) شنیدم می فرمود: جانشین من پس از من امام حسن (ع) است پس چگونه خواهید درباره ی جانشین پس از جانشین من؟ عرض كردم خدا مرا فدایت كناد چرا؟ فرمود: زیرا شخص او را نمی بینید و ذكر نام او هم بر شما حلال نباشد عرض كردم: پس نام او را چگونه ذكر كنیم؟ فرمود: بگوئید: حجت از آل محمد (ص).



[ صفحه 230]